رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

یک فرشته آسمونی، گل مامان و بابا

رهام و برج میلاد

سلام گل بهاری من  نازنینم پسر زیبای من  الان اومدی میگی مامان بریم سایت آسمانی من ، میخوام اسم خودمو بنویسیم بعد می نویسه "یبقلااتنمکگجچ" فدای نوشته ات بشم مامانی. امروز رفتیم برج میلاد بعد از سالها بالاخره بختش باز شد و رفتیم صبح امروز بارون زیادی اومده بود و هوا خیلی بهاری و لطیف بود .  ...
2 خرداد 1393

آرامش مامان

چشات آرامشی داره که تو چشمای هیشکی نیست میدونم که توی قلبت به جز جای هیشکی نیست چشات آرامشی داره که دورم می کنه از غم یه احساسی بهم می گه دارم عاشق میشم کم کم توبا چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم می دی تو با لبخند شیرینت به من عشق ونشون دادی تو رویای تو بودم که واسه من دست تکون دادی از بس تو خوبی می خوام باشی تو کل رویاهام تا جون بگیرم با تو باشی امید فرداهام چشات آرامشی داره که پایند نگات میشم ببین تو بازی چشمات دوباره کیش و مات میشم ...
1 خرداد 1393

باغ پرندگان

نفسم عشقم  روز جمعه تصمیم گرفتیم بعد از یکسال طلسم رو بشکنیم و بریم باغ پرندگان که برعکس چیزی که فکر میکردم خیلی جذاب نبود مگر دنبال مورچه ها کردن و ون سوار شدن و بعد هم خسته شدی باز رفتی روی دوش بابا مامان درد و بلات توی سرم . اینقدر تو زیبایی بهت میگم اخه واسه چی اینقدر خوشگل شدی میگی خدا منو خوشگل کرده. میگم قربون خدا برم تو رو به من داد. میگی خودت به خدا گفتی منو بهت بده میگم آره مامانم از دل و جونم خوشحالم که خدا تو رو بهم داد. خدایا شکرت ...
1 خرداد 1393

انتظار

اونی که پشت پنجره تو انتظاره کاری بجز دیدن تو دیگه نداره تا وقتی از راه برسی اینجا میشینه این ساعتا سخته ولی براش شیرینه هوایی که دلم میخواد با عطر تو داره میاد با دیدن نگاهت باید دوباره دل داد ******** دنبال یه جمله دارم همش میگردم وقتی که اینجا میرسی بهت بگم من   چی بهتر از دوست دارم میشه بهت گفت آره وقت بهت میگم دوست دارم من هوایی که دلم میخواد با عطر تو داره میاد با دیدن نگاهت باید دوباره دل داد *********************************************************************** فقط آغوش ِ تو امن ِ واسه من بغضم و جای ِ دیگه نمیشکنم عشق ِ واقعی خود ِ خود ِ تویی غیر ِ تو با هیشکی حرف نمیزنم...
1 خرداد 1393

عشق بی منت

من به تو رو زمین رسیدم اما مطئنم تو اهل آسمونی آخ من بمیرم واسه اون چشمهای رویایی چه بی اندازه می خوامت چقد زود عاشقم کردی تو از تو خلوت شب هام یه دنیا بغضو کم کردی چه بی اندازه درگیره نگاه آسمونیتم چه تو خواب و چه بیداری به دنبال نشونیتم یه دنیا از تو ممنونم برای این همه شادی چه سرشارم از عطر تو تو به من زندگی دادی نازنین پسرم  مامان این روزها اصلا حال خوبی نداره ، همش درگیرم با خودم و کلنجار میرم ، همش گریه می کنم و به گذشته فکر می کنم کاش می تونستم همه چیزی که تو دلمه رو بهت بگم. کاش درد دلم رو می دونستی مامان. رهام ازت خواهش می کنم که وقتی بزرگ شدی دل هیجکس رو نشکونی حتی اگه اذیتت کرد. ...
1 خرداد 1393

سال نو مبارک

سلام قند عسل ، نقل و نبات آقا شکلات  رهام مهربونم همزبونم همدمم شیرینم سال نو مبارک   آرزو می کنم که هزار تا از این سالهای خوب و خوش رو ببینی و همیشه با سلامتی و موفقیت پای هفت سین بشینی. نازنین پسرم امسال عید ساعت 20:27 دقیقه بود و تو اینقدر سوال می کردی که عید میشه چی میشه یا واسه چی عید میشه عید بشه چیکار می کنیم خلاصه یه روز با هم رفتیم وسایل هفت سین رو خریدیم و سبزه و ماهی و عصر با هم سفره هفت سین رو چیدیدم و ای که چقدر لذت می بردی و کیف می کردی مثل هر سال عید اینقدر دید و بازدید رفتیم که دیگه خسته شدیم ما عادت نداریم عید ها سفر بریم برای همین هی میریم دید و بازدید و هی مهمون بازی . و کلی برای خودت عیدی جمع کردی ...
1 خرداد 1393
1